قبل از این که بخواهی در مورد من قضاوت کنی..
کفش های من را بپوش و در راه من قدم بزن.
از خیابان ها..دشت ها..کوههایی گذر کن که من کردم.
اشکهایی بریز که من ریختم.
دردها و خوشی های مرا تجربه کن.
سالهایی را بگذران که من گذراندم.
روی سنگ هایی بلغز که من لغزیدم.
دوباره و دوباره برخیز و مجددا در همان راه سخت قدم بزن.
همانطور که من انجام دادم.
بعد از آن زمان میتوانی در مورد من قضاوت کنی.
ادامه...
خواهش میکنم وظیفه بود آبجی
چرا اینقد خشن؟؟؟؟
پروفایلتو میگم
راستی به چه اسمی بلینکمت؟سه نقطه؟
یوسف به زندان بان گفت:
هرچه میکشیم از این دوست داشتن هاست...
زیبا بود :)