رُز

رُز

گـــذران امـــروز ، بـــرای شــکایـت از دیــــروز فـــردای بـــهتـری نــخـواهــد ســاخــت
رُز

رُز

گـــذران امـــروز ، بـــرای شــکایـت از دیــــروز فـــردای بـــهتـری نــخـواهــد ســاخــت

گنجشک و آتش

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!

پرسیدند : چه می کنی ؟

پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و...


آن را روی آتش می ریزم !

گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!

گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،  

 

اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟

پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!

نظرات 1 + ارسال نظر
محسن چهارشنبه 6 شهریور 1392 ساعت 22:55 http://jaaleb.blogfa.com/

قشنگ بود.

:)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.