قبل از این که بخواهی در مورد من قضاوت کنی..
کفش های من را بپوش و در راه من قدم بزن.
از خیابان ها..دشت ها..کوههایی گذر کن که من کردم.
اشکهایی بریز که من ریختم.
دردها و خوشی های مرا تجربه کن.
سالهایی را بگذران که من گذراندم.
روی سنگ هایی بلغز که من لغزیدم.
دوباره و دوباره برخیز و مجددا در همان راه سخت قدم بزن.
همانطور که من انجام دادم.
بعد از آن زمان میتوانی در مورد من قضاوت کنی.
ادامه...
ای کـــــــــاش . . . !
فـشــار . . . غـصـــه . . . غـــم . . . درد . . .
واحــــد و عــــدد داشــــت !
کـــــــــاش . . . !
قـابــل قـیــاس و انــدازه گـیــری بــود !
آن وقــت شـــایــــد . . .
روزگــار بــا تـمــام بـی رحـمــی اش مـی فـهـمـیـــد !
بــر ســر یــک نـفـــــــر چـقــدر آوار مـی ریــــزد . .